به گزارش خبرگزاری«حوزه» حجت الاسلام و المسلمین نبوی معاون تبلیغ حوزه های علمیه در مقاله ای با موضوع «مبلغان و انتخابات» راهکارها و شیوه تبیین ویژگی های اصلح را بیان کرده است.
متن مقاله معاون تبلیغ حوزه در ذیل می آید:
بار ديگر صحنۀ باشكوه حضور ميليون ها انسان براي انتخاب نمايندگان مردم، در شرف شكل گيري است. كم كم بازار تعريف و تمجيدهاي به حق و ناحق رونق مي گيرد و انبوه مردم حيران در لا به لاي هزاران فرياد و هياهو به دنبال صدايي مي گردند كه حقيقتي بيان كند و راهي نشان دهد.
در اين ميان، انسان هاي با ايمان دل در گرو راهنمايي علماي دين و روحانيان داشته، از آنان استمداد مي جويند.
نيز بي دريغ براي احياي حق از عنوان و آبرو گذشته، در دفاع از نظام اسلامي به نشر نور مي پردازند تا هر كس به اندازۀ قابليت و توانش بهره گيرد.
به نظر مي رسد، اگر روحانيان وراي چارچوب هاي جناحي و بر اساس معارف و دستورهاي قرآن و اهل بيت (ع) مردم را با ملاك هاي تشخيص نمايندگان شايسته آشنا سازند، ضمن حفظ آبروي روحانيت، تكليف خويش را به انجام رسانده اند.
* عدالت
عدالت، كه به راحتي وصف مي شود و به سختي جامۀ عمل مي پوشد - گاه با طوفان هواهاي نفساني رو به رو شده، كاخ زرين و سحرانگيزش فرو مي پاشد و جز نامي از آن برجاي نمي ماند.
انتخابات فضاي طوفان خيزي است كه امواج رياست طلبي، كينه ورزي، باندبازي و... را به جنبش وا مي دارد و برج و باروي معنويت و پاكي را در معرض خطر قرار مي دهد. گروهي با ورود به صحنۀ انتخابات همۀ بايدها و نبايدهاي ديني و اخلاقي را فراموش كرده، به بازيگري تبديل مي شوند كه براي رسيدن به هدف از هر كلام و سخني بهره مي گيرد و در حالي كه از عدالت سخن مي گويد روح عدالت را در مسلخ دشمني ها ذبح مي كند.
قرآن مجيد مي فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ». (1)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد! دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مى دهيد، با خبر است.
جناح بندي، انگ زدن، آبروي ديگران را بردن و هتاكي هرگز با عدالت و روح تقوا سازگار نبوده، تنها خلاف شرع انجام دادن و رايگان به جهنم رفتن است.
* سهم انسان در سرنوشت خود و جامعه
مجلس شوراي اسلامي، كه ركن اصلي در تصويب قوانين كشور بوده، در نصب و عزل وزيران دخالت دارد و مي تواند بر قوۀ مجريه نظارت داشته، در سَمت گيري كل نظام به سوي صلاح و فساد، تأثيري انكارناپذير گذارد.
سرنوشت ملت در مجلس رقم مي خورد و گاه تصميم گيري هاي مجلس در مسائل پيچيدۀ جهاني، به ويژه دنياي اسلام، آثاري شگرف و بنيادين برجاي مي نهد.
مردم مي توانند با انتخاب نمايندگان مجلس در جهت حاكميت اسلام و قوانين الهي و يا ترويج ضديت با دين گامي اساسي بردارند و در يك كلمه سمت نيكبختي يا نگون بختي جامعه را مشخص كنند.
اگر در جامعه اي عروج الي الله به انحطاط و سقوط، و فرهنگ الهي به فرهنگ شيطاني تبديل شود، نعمت هاي خداوند به نقمت ها تغيير مي يابد. قرآن مجيد مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ». (2)
خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى دهد مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!.
انسان ها، افزون بر سرنوشت مردمي، از سرنوشت گروهي نيز برخوردارند و رفتار آن ها در سرنوشت فردي و گروهي مؤثر است. اگر راهي پيش گيرند كه به پاكي و خدا محوري جامعه بينجامد، اجتماع از بركات آسماني و زميني سرشار مي شود. قرآن مجيد مي فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ». (3)
و اگر اهل شهرها و آبادي ها، ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى (آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.
اگر پارسايان و نيكان، زمام امور جامعه را در دست گيرند، بستر حركت مردم به سوي صلاح و پاكي را فراهم مي آورند و با رساندن جامعه به قلمرو تقوا، زمينۀ گشوده شدن درهاي بركات آسماني و زميني را آماده مي سازند.
اما چنانچه مردم، فاسدان را برگزينند، جامعه به سمت حكومت فاسدان حركت مي كند و خداوند ستمگران را بر مردم چيره خواهد كرد. امام جواد عليه السلام مي فرمايد: «وَ كُلُّ أُمَّةٍ قَدْ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ عِلْمَ الْكِتَابِ حِينَ نَبَذُوهُ وَ وَلَّاهُمْ عَدُوَّهُمْ حِينَ تَوَلَّوْهُ» (4)
هر امتي، وقتي خودشان به كتاب آسماني بي اعتنايي كردند، خداوند دانش كتاب را از آن ها باز گرفت؛ و آن گاه كه سلطه و رياست دشمنان را پذيرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چيره ساخت.
براي مجلس شوراي اسلامي بايد افرادي را برگزيد كه از سويي با تمام وجود در جهت اجراي دستورهاي اسلامي بكوشند و از سوي ديگر، با هر گونه سلطه پذيري، مخالفت ورزيده هويت ديني اسلامي و ملي كشور را به بيگانگان و دشمنان اسلام نفروشند.
سپس امام عليه السلام دربارۀ نشانه هاي بي اعتنايي به كتاب مي فرمايد: «وَ كَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْكِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ يَرْوُونَهُ وَ لَا يَرْعَوْنَهُ». (5)
ظاهر كتاب را مورد توجه قرار مي دهند، ولي قوانين آن را تحريف مي كنند؛ كتاب را مي خوانند، اما دستورهاي آن را رعايت نمي كنند.
حضرت ادامه می دهند: «وَ الْجُهَّالُ يُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَايَةِ وَ الْعُلَمَاءُ يَحْزُنُهُمْ تَرْكُهُمْ لِلرِّعَايَةِ»
افراد نادان، از حفظ صورت كتاب شادمان مي شوند، ولي دانشمندان به سبب عدم رعايت قوانين كتاب در اندوه فرو مي روند.
همچنين آن حضرت درباره علائم بي اعتنايي به كتاب مي فرمايد: مردم براي فهم كتاب به جاهلان رجوع ميكنند. بدين ترتيب، نادانان آن ها را به فساد و تباهي مي كشند.
* اهميت سابقۀ افراد
انقلابي كه به بهاي خون هزاران تن از شريف ترين انسان ها شكل گرفته، نبايد به دست ناآگاهان و نااهلاني سپرد كه توانايي درك اهميت آن را ندارند و به دليل آن كه برايش بهايي نپرداخته اند، براي حفظ آن انگيزه اي ندارند.
براي جايگاه حساسي چون مجلس بايد كساني را برگزيد كه در كوران حوادث قبل و بعد از انقلاب ثبات رأي و استواري ايمان خويش را به اثبات رسانده اند.
امير مؤمنان علي عليه السلام به مالك اشتر مي نويسند: «وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ» (6)
از بين كارگزارانت به كساني مسئوليت دِه كه از ويژگي هاي زير برخوردار باشند:
1. تجربه و توانايي انجام كار 2. حيا 3. خانوادۀ صالح 4. پيشينۀ ايماني.
آنان كه در عرصۀ عمل آزموني پشت سر ننهاده و در فعاليت هاي انقلابي تجربه اي نيندوخته اند و يا آن كه در عمل و تجربه، ناتواني و ضعف ايمان خويش را اثبات كرده اند، براي ورود به مجلس شوراي اسلامي مناسب نيستند.
امروز ديدگان همۀ پاكان به ما دوخته شده است. گرچه ميان ما حضور ندارند ليكن نگران آينده و حاكميت نااهلان بر جامعه اند.
حضرت علي عليه السلام دربارۀ تأسف و اندوه خويش از حكومت ابلهان و گنهكاران چنين مي فرمايد: «به خدا سوگند، اگر يك تنه با (معاويه و سپاهيانش) رو به رو شوم و آن ها روي زمين را پر كرده باشند، از آنان هراسي ندارم؛ و من به گمراهي آنان و هدايت خويش بينايم و از جانب پروردگارم به يقين و باور دست يافته ام، من به شهادت و ملاقات خداوند مشتاقم و در انتظار ثواب الهي به سر مي برم.
«وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ هَذِهِ الْأُمَّةَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً». (7)
ولي از آن تاسف مي خورم كه امور مردم به دست نادانان و گنهكاران بيفتد. آنان مال خدا را دست به دست بين خود مي گردانند، بندگان خدا را بردۀ خويش مي سازند، با نيكان مي جنگند و بدكاران را ياور خويش قرار مي دهند. آري، امام عليه السلام همواره از سلطۀ انسان هاي فاسق و بي دين بر جامعه اسلامي نگران و اندوهگين است.
اميد كه احساس پاك آن مرد عدالت و پارسايي از پس قرن ها، بيش از پيش در دل شيفتگانش تجلي كند و به انتخاب انسان هاي شايسته بينجامد.
پی نوشت:
1) مائده / 8.
2) رعد / 11.
3) اعراف / 96.
4) فروع كافي. جلد 8. ص 53.
5) همان.
6) نهج البلاغه / نامه 53.
7) نهج البلاغه / نامه 62.
منبع: معاونت تبلیغ حوزه، ذی طوی.
نظر شما